روایتی دیگر از علی شریعتی
تاریخ انتشار: ۵ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۰۷۳۱۲۹
کتاب «شریعتی؛ پدر و پسر» (نگاهی انسانشناختی به محمدتقی شریعتی و علی شریعتی) نوشته محسن زال منتشر شده است.
به گزارش ایسنا، این کتاب در ۸۳۲ صفحه با شمارگان ۳۰۰ نسخه و قیمت ۵۵۰ هزار تومان در انتشارات ماهریس راهی بازار کتاب شده است.
در بخشهایی از مقدمه کتاب میخوانیم: شریعتی پس از انقلاب دستمایهای شده است تا جریانهای مختلف با بهرهبردن از گفتههای او و یا حتی تحریف و جابهجایی وقایع تاریخی، آنچه را میخواهند به دست بیاورند؛ بنابراین پس از انقلاب بیش از آنکه «پدیدار شریعتی» آنچنان که در تاریخ هویدا شده است مورد نظر باشد، «انگاره» و تصویری از او مبنا شده و مورد نظر قرار گرفته که چه بسا با پدیدار تاریخی او فاصله بسیار دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بیتردید در این نگاه انسانشناختی برای سنجش این پدر و پسر ضرورت بازگشت به این انگارهها و بررسیدن دوباره آنها اجتنابناپذیر بوده است، جریاناتی که بعدها با عنوان «ملی-مذهبی» مشهور شدهاند و علی شریعتی و محمدتقی شریعتی را نیای فکری خود میدانند، گاه از آنها تصویر و «انگارهای» ساختهاند که گویی میل به ایستادگی در برابر گفتمان روحانیت را دارد و درصدد ارائه اسلامی نوین است.
برای این پژوهش هر نوع نوشته و سندی که در دسترس بوده استفاده شده، ولی نگارنده در بیشتر موارد در گفتوگو با کسانی که میتوانستند به این پژوهش کمکی بکنند ناکام بوده است. با اینحال گفتوگو با چند تنی که ممکن شده، آمده است.
بدیهی است آنچه در این دفتر آمده، بر دادههایی استوار است که در دسترس است و یافتههایی دیگر میتواند آن را نیرو ببخشد و یا تضعیف کند. این تأکید از آن رو گفتنی است که بر این پافشاری شود که هر یافتهای و هر نظریهای بر روش و شواهدی استوار و ابطالناپذیر نیست؛ اما نگارنده همواره کوشیده تا با انصاف و بدون پیشداوری خودآگاه موضوع را بررسی کند و مدعی نیست که بهطور کامل کامیاب بوده است.
در بخش دیگری از این مقدمه زال با اشاره به آشنایی منسجمش با شریعتی در دفتر پژوهشهای شریعتی و نشریه ایران فردا و اینکه پیشتر مانند بسیاری از پیروان شریعتی بر این باور بوده که او میتواند گریزگاهی به رهایی بگشاید که البته بعد از بررسی آراء شریعتی آنها را پذیرفتنی نیافته، یادآور شده است: پس از انقلاب کشکمکشی درباره شریعتی، میان پیروان و مخالفین یا منتقدین او وجود دارد که هر یک برای به کرسی نشاندن نظر خود به تکههایی از آثار او دست میبرند و سویههای دیگر را از جلوی چشم دور میکنند تا نادیده بمانند، از این روست که این درگیری نه به سرانجام میرسد و نه پایانی دارد، نگارنده تلاش کرده در هر موردی که وارد میشود، دیدگاههای گاه ناسازواره شریعتی را بیاورد تا به این نقد دچار نشود که او نیز سویهای را برگزیده و «بولتنوار» سویههایی را از نظر انداخته است. این روش باعث شده که ارجاعها بسیار بیش از آنی بشود که برای کاری پژوهشی از این دست میتوان به کار برد. اما چارهای از آن نبود و کاستن از ارجاعها موجب میشد تا نگارنده نیز به فربهکردن تحلیل بپردازد، و سرانجام نیز تحلیل خود را با تحلیلهای دیگران درگیر کند، بدون اینکه بر پایه استواری بنا شده باشد و به همان نقدی دچار شود که پیروان و منتقدان شریعتی بدان متهم هستند.»
در نوشته پشت جلد کتاب نیز آمده است: «پیروان شریعتی بر این هستند که محمدتقی شریعتی و علی شریعتی همواره و بهجان، در سازگاری بین ارزشهای انسانی و سامانه «تجدد» کوشیدهاند، و همه تلاششان برای ساختن جهانی بوده که در آن ارزشهایی انسانی و ستوده، چون برابری و آزادی، با چهرهای مدرن جاری و ساری است. این دفتر با پیش کشیدن این پرسش که این پدر و پسر «اسلامگرایانی» هستند در تکاپوی بازگشت به دورانی سپریشده، یا کنشگرانی در آرزوی مدرنیته و ارزشهای انسانی، در زندگی و تاریخ و آثار آنها به کنکاش دست باز کرده است. دستاورد این پژوهش به ناگزیر «انگاره»هایی را که از این پدر و پسر توسط پیروان آنها ساخته شده است، فرو میریزد.
برای ساختن فردایی بهتر، گریزی از مواجهه با دیروز و امروز نیست. از این رو بایست در برابر فراموشی و کژنمایی و دستکاری تاریخ ایستادگی کرد و گذشتۀ هرچند تلخ را نوشید و از آن آموخت. برای رهایی از هستیهای نادلخواه بایست به خود اندیشید و به کردههای خود نگریست. این دفتر نگاهی است به «پدر و پسری» که در ساختن امروز ما نقش داشتهاند، نقشی که برای دانستن چرایی و چگونگی بهرهای از رخدادهای پسین و امروزین بایست بدان بازگشت. از این رو این دفتر «یادآوری»ای است از آنچه میل به فراموشی و فرار از رویارویی دارد.»
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: دكتر علي شريعتي عربستان حج 1402 مازیار لرستانی درگذشت والدین شهدا هفته برگمن سازمان فرهنگ و ارتباطات سيستان و بلوچستان عربستان حج 1402 مازیار لرستانی درگذشت والدین شهدا علی شریعتی پدر و پسر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۰۷۳۱۲۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایتی از شهادت مرتضی مطهری، معلمی برای انقلاب اسلامی ایران
۴۵ سال از شهادت استاد مرتضی مطهری میگذرد، ترور شهید مطهری دومین ترور سیاسی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بود، از فروردین ۱۳۵۸ یعنی کمتر از دوماه پس از پیروزی انقلاب، موج ترورها علیه شخصیتهای روحانی و نظامی انقلاب آغاز شد. اتفاقی که البته امروز به شکلی دیگر و توسط دشمنان جمهوری اسلامی ایران همچنان ادامه دارد.
ساعت حدود ۷ شب بود که تیم سه نفره ترور، شامل بصیری، نیکنام و وفا قاضیزاده مقابل منزل شهید مطهری در خیابان دولت تهران توقف میکنند.
نقشه اولیه ترور او در همان منطقه بود، اما هوشیاری راننده آیتالله مطهری و وضعیت بد منطقه از نظر ترور، مانع کار تروریستها میشود.
آنها خودروی استاد مطهری را تعقیب میکنند. احتمالا راننده خیابان شریعتی را به سمت پل سیدخندان کنونی آمده و بعد از عبور از خیابان سهروردی به میدان هفت تیر رسیده و با گذر از خیابان مفتح به سمت میدان کنونی سپاه رفته بود. بعد از آن هم وارد خیابان فخرآباد شده تا به منزل مرحوم یدالله سحابی برسد.
جلسه آن شب برخلاف آنچه تصور میشود جلسه شورای انقلاب نبود، بلکه جلسه موسسه متاع (مکتب تربیتی ـ. اجتماعی علمی) بود که در سال ۱۳۳۷ تاسیس شده بود و به مسائل اجتماعی میپرداخت، اما به دلایل امنیتی هیچ سندی از خود ثبت نکرده بود.
خودرو تروریستها در ضلع مقابل خیابان پارک شده بود. قاتل (محمدعلی بصیری) هم پشت دیوار منزل سحابی کمین کرده و منتظر استاد مطهری بود. ظاهرا نفر دیگری (حمید نیکنام) هم سر کوچه کشیک میداده است.
تروریستها چراغی که ساکنان محل در پارک امینالدوله ـ. محل فعلی خانه مداحان ـ. برای روشنایی و امنیت محله گذاشته بودند را خاموش کرده بودند و با استفاده از تاریکی شب موفق به چنین کاری شدند.
ساعت حدود ۲۲:۴۰ شب جلسه تمام میشود و استاد مطهری عزم منزل میکند. ظاهرا قرار بر این میشود که با خودروی آقای ترخانی به شمیران ـ. منزل شخصی خود ـ. برود.خودرو ترخانی سرکوچه پارک شده بود. یدالله و عزتالله سحابی چند قدمی استاد مطهری را بدرقه میکنند تا این که آقای مطهری به سر کوچه میرسد.
ظاهرا در این هنگام است که قاتل اصلی به استاد مطهری نزدیک میشود و او را به نام صدا میکند و پس از برگشتن آیت الله مطهری گلولهای به زیر گوش او شلیک میکند که از ابروی چپش خارج میشود.
قاتل پس از این اقدام، ظاهرا از طریق یک کوچه فرار میکند و خود را به اتومبیل پیکان استیشنشان میرساند و با دو نفر دیگر به سمت شرق تهران فرار میکنند.
گروه فرقان خود را یک گروه مسلمان متکی بر اصل توحید میدانست و اهداف خود را بر اساس تفسیر قرآن مشخص میکرد. این گروه معتقد بود تفسیر قرآن کریم تنها کار امامان است و هر کسی جز امامان معصوم دست به تفسیر قرآن بزند، کارش خلاف اسلام است.
استاد مطهری در جریان انقلاب از تفکرات و ایدهها و دستورات حضرت امام تبعیت میکردند و همواره در پی اجرای فرامین حضرت امام در مورد نهضت بودند. در این مورد آیت الله طاهری خرم آبادی میگوید؛ اگر چه دار التبلیغ کارش را بعد از تبعید، شروع کرد، اما آن رونقی که باید میگرفت پیدا نکرد و آخرش هم به جایی نرسید؛ چون مهر تایید امام به مسئله دار التبلیغ زده نشد و این موسسه از این مطلب انتزاع میشد که یک حرکتی است در مقابل امام و نهضت امام مخصوصا این که مقدمات آن مصادف بود با مخالفت امام و همان زمانی که امام تبعید شدند.
اینها یکسری مسائلی را تداعی میکرد که اینجا یک مرکزی است در برابر نهضت و در برابر امام. چند سال بعد که به مرحوم استاد مطهری اصرار کرده بودند که یک درس در آنجا برقرار کند. ایشان با مشورت امام اجازه او به آنجا رفت؛ و الا همین طوری خودش برای تدریس به دار التبلیغ نرفت، یعنی با این که مسئله آن شدت وحدت خودش را از دست داده بود و جنبه عادی پیدا کرده بود و یک موسسهای شده بود برای تربیت مبلغ ولی باز شهید مطهری در برابر اصرار آنها به تنهایی تصمیم نگرفته بود.
همچنین شهید مطهری حلقه وصل و رابط امام با انقلابیون و مردم بود. در این مورد مرحوم حجت الاسلام موحدی ساوجی میگویند:در تهران آیت الله مطهری و چند نفر با امام مع الواسطه در ارتباط بودند و آنها بودند که پیغامها را به کل افراد انقلابی در سطح تهران میرساندند پیامها معمولا در قم گرفته میشد، اما یک سالی را که ترکیه بودند ارتباطی با خارج نداشتند. ولی در زمانی که در عراق بودند با پیروزی انقلاب و لو با واسطه ارتباط برقرار میکردند افراد میرفتند و پیامها را شفاهی از امام میگرفتند و میآمدند و عمل میکردند و یا به وسیله مکاتبه و نامه ارتباط انجام میشد، اما در واقع این ارتباط وجود داشت.
بدون تشبیه بگویم دوران تبعید امام از ترکیه به عراق تا سال ۵۷ و بازگشت امام به ایران تقریبا غیبت صغرای ولی عصر (روحی نه الفداء) بود که ملت ایران در میان خودشان امام را نداشتند، اما کسانی که نایب امام بودند وکیل و رابط بین امام و مردم بودند هر چند که این وکالت و نیابت نبود امام مردم میدانستند و میشناختند که اینها افراد مورد اعتماد امام هستند و از این طریق رهنمودها و پیامها را میگرفتند و عمل میکردند.
استاد مطهری در تمام میدان مبارزه حضور فعال و جدی فعال داشته است. از پخش اطلاعیهها تا شرکت در قیامها صحنه گردان میدان بود. استاد ابتدا در پخش اطلاعیهها تا شرکت در قیام سال ۴۲ نقش فعال داشتند. بارها از سوی عمال رژیم شاه بازداشت شده و زندانی شده بودند. اختلافات بین روحانیون را از بین میبرد و مانع انفکاک در صفوف مبارزه میشد. استاد در جذب نسل جوان و روشنفکر به خصوص بعد از راه انداختن حسینه ارشاد نقش فوق العادهای ایفا کردند. جذب نسل جوان نه تنها در دوران قبل از پیروزی انقلاب موثر واقع شد بلکه بعد از دوران پیروزی و جنگ برای کشور و انقلاب موثر واقع شد.
از نگاه شهید مطهری، بزرگترین ضربهای که بر پیکر اسلام وارد شد از روزی شروع شد که سیاست از دیانت منفک گردید؛ و طرد دین از سیاست به معنای جدا کردن یکی از اعضای پیکر اسلام بود. با این حال در جهان تشیع، تفسیر «اولی الامر» متفاوت با برداشت اهل سنت است و هدف امثال سید جمال نیز مسلماً این نبوده است تا با ندای همبستگی دین و سیاست به استبداد سیاسی قداست دینی دهند، بلکه هدف، بیداری مسلمانان در دخالت در سرنوشت سیاسی و وابسته ساختن به دین بوده است.
شهید مطهری در بحث امامت و رهبری با ظرافت خاصی جدایی دین از سیاست را به منزلهی جدایی روحانیت از سیاست و حکومت به شمار آورده و معتقد است، بزرگترین آرزوی دوستداران ترقی اسلام باید توأم شدن سیاست و دیانت باشد:
نسبت این دو با هم نسبت روح و بدن است. این روح و بدن، این مغز و پوست باید به یکدیگر بپیوندند. فلسفهی پوست، حفظ مغز است. پوست از مغز نیرو میگیرد و برای حفظ مغز است.
اهتمام اسلام بر امر سیاست و حکومت و جهاد و قوانین سیاسی، برای حفظ مواریث معنوی، یعنی توحید و معارف وحی و اخلاق و عدالت اجتماعی و مساوات و عواطف انسانی است.
شهید مطهری از مهمترین نیروهای انقلاب اسلامی بود و شاید مهمترین تعریف از این شهید بزرگوار را امام خمینتی (ره) بیان کردند.
خدمتی که مرحوم مطهری به نسل جوان و دیگران کرده است، کم کسی کرده است. آثاری که از او هست، بی استثنا، همه آثارش خوب است و من کس دیگری را سراغ ندارم که بتوانم بگویم: «بی استثنا آثارش خوب است». ایشان بی استثنا آثارش خوب است؛ انسان ساز است؛ برای کشور خدمت کرده است. در آن حال خفقان، خدمتهای بزرگ کرده است این مرد عالی قدر